، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

دنیا از پشت چشمان زیبای سورنا کوچولو

به او خواهم گفت... تا زمانیکه فرصت باقی است.

  خودم برایش می‌گویم   ...... چند روز پیش دختر کوچولوی سه ساله‌ی یکی از دوستانم که اومده بود خونه ی ما با دیدن سوسک در آشپزخانه ما ذوق کرد و جلو رفت تا با دست کوچکش سوسک را ناز کند مامانش گفت خونه جدیدمون پر از سوسک بود وقتی این به دنیا آمد برای این که اذیت نشه هر روز رفتیم با سوسکها حرف زدیم و بازی کردیم. آوردیمو آن‌ها را شریک کردیم در روزمرگی‌هایمان گفتیم قانون خانه را عوض کنیم طوری که سوسک دیگر باعث چندش و وحشت و ناآرامی ما نباشد ولی من چه؟؟هنوز... ترس های کودکی ام پا برجاست ناخوابیهای من و شنیده هایی از دیو و غول کاش بیشتر از صورت مهربان خدا می گفتند ===...
8 اسفند 1390
1